برای مشاهده یافته ها از کلید Enter و برای خروج از کلید Esc استفاده کنید.

مدیریت استراتژیک پروژه
فاطمه مجیدی در مدیریت پروژه

مدیریت پروژه استراتژیک تحولی بنیادین در مدیریت پروژه

در این یادداشت قصد داریم به مفهومی کمابیش جدید و البته حایز اهمیت در ادبیات مدیریت پروژه به نام “مدیریت پروژه استراتژیک” بپردازیم؛ با ما همراه باشید.

سازمان‌های پروژه محور به‌طور معمول دارای چند پروژه درحال اجرا هستند. به اتمام رساندن آنها در سریع‌ترین زمان و با کم‌ترین هزینه ممکن هدف اصلی مدیران پروژه است، آنها به انجام درست پروژه فکر می کنند، اما به نظر شما همین کافی است؟

حتی اگر پروژه با کیفیت مورد نیاز در زمان مورد نظر و با هزینه تعیین شده به اتمام برسد، آیا اهداف سازمان هم با انجام آن پروژه، محقق شده است؟ همچنین سایر ذینفعان پروژه هدف‌هایی دارند که ممکن است با اهداف مدیران پروژه همسو یا حتی متناقض باشند. آیا در پیشرفت پروژه، جلب رضایت تمام ذینفعان در نظر گرفته شده است؟

سازمان‌های پروژه محور موفقی به واسطه عدم توّجه به انطباق برنامه‌های بلندمدت کسب‌و‌کار خود با ابزارها و فرایندهای مدیریت پروژه، در میانه مسیر رشد و پیشرفت از حرکت بازمانده و متحمل ضرر و زیان شده‌اند. بنابراین ضمن اجرای پروژه‌ها به شکل موفق، دست‌یابی به اهداف استراتژیک سازمانی و جلب رضایت همه ذینفعان باید به‌صورت هم‌زمان مدنظر مدیران پروژه و سازمان باشد.  بر همین اساس تحولی بنیادین در مبحث مدیریت پروژه به نام مدیریت پروژه استراتژیک (راهبردی) ایجاد شده است که نیازمند ترکیب و بکارگیری همزمان دانش مدیریت پروژه و دانش مدیریت استراتژیک است.

موضع مدیریت استراتژیک پروژه

شما باید در مدیریت راهبردی پروژه، فراتر از انجام درست پروژه گام برداشته و به انجام پروژه درست، بپردازید. بدین ترتیب، با دیدی وسیع استراتژی‌های سازمان خود را تعیین و اولویت‌بندی کرده و سپس از پروژه‌ها به عنوان ابزاری در راستای تحقق آنها بهره برید.

توجه داشته باشید که مدیریت پروژه استراتژیک به اعتباری مدیریت پروژه‌های بزرگ و پیچیده است، اگر چه نمی‌توان آن را به این پروژه‌ها منحصر دانست. مدیریت استراتژیک می‌تواند مجموعه فعالیت‌ها و مجموعه پروژه‌ها را در برگیرد اما آن‌چه که بیشتر متعارف شده این است که مدیریت استراتژیک پروژه بیشتر به پروژه‌های بزرگ و پیچیده مربوط می‌شود زیرا این پروژه‌ها، اولین تجلی عینی استراتژیک سازمان‌ها هستند. زمانی‌که از مدیریت استراتژیک پروژه صحبت می‌کنیم بر سه جنبه ذیل تاکید داریم:

استراتژی‌های سازمان

استراتژی‌های سازمان محصول تبیین سلسله مراتبی ماموریت‌ها، ارزش‌ها و چشم اندازهای سازمان است. اطمینان حاصل کنید که به جنبه مهم انتخاب درست پروژه نظر ویژه شده است و پروژه‌ها، تجلی عینی و عملیاتی استراتژی‌های سازمان شما هستند.

متدولوژی و فنون مدیریت پروژه

اطمینان از اینکه پروژه‌ها به طور درست و مؤثر مدیریت می‌شوند و به مثلث متعارف اهداف مدیر پروژه یعنی زمان، هزینه و کیفیت توجه شده است.

یکپارچگی و هم راستایی پروژه‌ها با استراتژی‌های سازمان

همواره باید چگونگی ارتباط پروژه‌ها با استراتژی‌های سازمان و  هم راستایی آنان با اهداف استراتژیک مورد توجه و پایش قرار گیرد. این منظر بیشتر متوجه مدیران ارشد و میانی سازمان‌های پروژه محور است.

شما در واقع از طریق مدیریت استراتژیک پروژه باید بین منافع تجاری سازمان خود و امکان سنجی پروژه‌ها ارتباط برقرار کنید. سپس هم‌سویی بین پروژه‌ها و راهبردهای سازمانی و اولویت‌بندی‌ پروژه‌ها را در این ارتباط مورد توجه قرار دهید. همچنین در این مسیر از ایجاد ارتباط مؤثر با ذینفعان کلیدی را جهت موفقیت پروژه غافل نشوید.

جمع‌بندی

در مدیریت سنتی پروژه ، ارتباطات بیشتر به  مدیر و تیم پروژه خلاصه می‌شد. اما منظر مدیریت استراتژیک پروژه به این امر واقف است که پروژه در یک محیط گسترده‌تر و مرتبط با عوامل بیشتری که به نوعی این عوامل ذینفع و ذی‌ارتباط با پروژه هستتند مربوط می‌شود که نمی‌توان از مدیریت این عوامل غافل شد. بنابراین مدیریت ذینفعان یکی از تجلیات مدیریت استراتژیک پروژه است. در شرایطی که عنوان می‌شود محیط فعالیت و محیط کسب و کار تغییرات و پویایی قابل ملاحظه‌ای را تجربه می‌کند، مدیریت مؤثر بر این تغییرات و مخاطراتی که بر سر راه پروژه‌هاست، از منظرهای ویژه مورد توجه مدیریت استراتژیک پروژه قرار می‌گیرد.

مدیریت استراتژیک پروژه نوعی تفکر حیاتی را به شما منتقل می‌نمایدکه قبل از به کارگیری ابزارهای مدیریت عملیاتی پروژه، باید مد نظر قرار دهید.  این تفکر موجب افزایش توانایی‌های زیرمی‌گردد:

  1. ایجاد هماهنگی درونی و بیرونی پروژه با اهداف و استراتژی‌های سازمانی.
  2. انتقال دقیق استراتژی و در نتیجه دست‌یابی به درک مشترک، پشتیبانی و مسئولیت‌پذیری در میان حامیان، سهامداران و تیم‌های پروژه.
  3. شناسایی و حل و فصل پیشاپیش ریسک‌های احتمالی‌ای که می‌توانند تلاش‌های شما را از بین ببرند.
  4. تبدیل کردن هرگونه مسأله، مشکل، ایده یا فرصت به اهداف کمی و طرح‌های عملی بر اساس استراتژی پروژه.
  5. افزایش بهره‌وری پایدار، خلاقیت و نوآوری و کیفیت زندگی و در نهایت، مجهز به تفکر انتقادی صادقانه در میان تیم پروژه به صورتی که بتوانند پویایی کل فرآیند مدیریت استراتژیک و عملیاتی پروژه را حفظ نمایند.