مدیریت پروژه چیست؟ معرفی اصول و متدولوژی ها
مدیریت پروژه توانایی تحویل پروژهها طبق زمانبندی، طبق بودجه و همسو با اهداف تجاری، کلیدی برای به دست آوردن برتری در محیط تجاری بسیار رقابتی امروز است. به همین دلیل است باید مسئول پروژه دارای درک جامع و عمیقی از مدیریت پروژه باشد. (از مفاهیم اولیه گرفته تا تجربیات فراگیر)
مدیران پروژه وظایف فوقالعاده پیچیدهای دارند، وظیفهای که مهارتهای سازمانی، ذهن تحلیلگر و تواناییهای میان رشتهای عمیقی را در هم میآمیزد.
بسیاری از مدیران پروژه از نرمافزار مدیریت پروژه و ابزارهایی که به پروژهها در طول چرخه عمر آن کمک میکنند بهرهبرداری میکنند. سمین میتواند به کسبوکار شما در مدیریت اهداف و مقاصد، تهیه نمودارهای گانت و تابلوهای (تخته) کانبان و موارد دیگر در طول چرخه عمر پروژه کمک کند. در این مقاله، شما را با اصول مدیریت پروژه و معنای مدیر پروژه بودن آشنا خواهیم کرد.
پروژه چیست؟
قبل از اینکه وارد اصول اولیه شویم، باید تعریف کنیم که یک «پروژه» دقیقاً چیست. احتمالاً «پروژههای» زیادی در دانشگاه یا محل کار به شما محول شده است، اما تعریف واقعی چیست؟ موسسه مدیریت پروژه (PMI) «پروژه» را به عنوان «تلاشی موقتی که برای ایجاد یک محصول، خدمات یا نتیجه منحصر به فرد انجام میشود» تعریف میکند.
در این تعریف باید به چند نکته کلیدی توجه کرد:
کلمه «موقت» به این معنی است که پروژهها باید شروع و پایان مشخصی داشته باشند. این بدان معناست که هر پروژه باید دارای جدول زمانی، محدوده و منابع باشد. موقتی بودن با آغاز و پایان نیز به این معنی است که جزء عملیات جاری شرکت یا … نیست. این ما را به نکته دوم می رساند.
هدف یک پروژه باید «ایجاد یک محصول، خدمات یا نتیجه منحصر به فرد» باشد. این بدان معناست که یک پروژه به منظور دستیابی به یک هدف خاص که معمولاً خارج از قلمرو عملیات معمول تجاری روزمره است، آغاز میشود. این بدان معناست که تیم پروژه ممکن است شامل افرادی باشد که معمولاً با هم کار نمیکنند و به منابعی نیاز دارند که معمولاً خارج از محدوده عملیات روزانه هستند.
هر پروژه باید دارای اجزای زیر باشد:
- هدف: برای رسیدن به چه چیزی تلاش میکنید؟
- زمانبندی: چه زمانی به هدف تعیین شده میرسید؟
- بودجه: دستیابی به هدف چقدر هزینه دارد؟
- ذینفعان: بازیگران اصلی که به این پروژه علاقه دارند چه کسانی هستند؟
- مدیر پروژه: چه کسی قرار است اطمینان حاصل کند که همه چیزهایی که باید تکمیل شود تکمیل میشود؟
یک پروژه چیزی معمولی نیست. عملیات و نگهداری روزانه پروژه محسوب نمیشوند زیرا شروع و پایان قطعی ندارند.
مدیریت پروژه چیست؟
مدیریت پروژه، عمل به کارگیری دانش، مهارتها، ابزارها و تکنیکها برای تکمیل یک پروژه با توجه به نیازهای خاص است.
اجرای صحیح این عمل به شناسایی مشکل، ایجاد طرحی برای حل مشکل و سپس اجرای آن طرح تا رفع مشکل منجر میشود. این ممکن است ساده به نظر برسد، اما موارد زیادی در هر مرحله از فرآیند وجود دارد. با برنامه مدیریتی مناسب، پروژه در زمان مقرر و در حد بودجه تکمیل خواهد شد.
ریشههای مدیریت پروژه را میتوان در زمان ساخت اهرام در جیزه و دیوار بزرگ چین جستجو کرد. با این حال، توسعه مدرن این روش در قرن نوزدهم آغاز شد، زمانی که شرکتهای راهآهن مواد خام زیادی را خریداری کردند و هزاران نفر را برای کار در راهآهن بین قارهای استخدام کردند.
در اوایل قرن بیستم، فردریک تیلور مفاهیم مدیریت پروژه را در روزهای کاری به کار برد و استراتژیهایی را برای کار هوشمندانهتر و بهبود ناکارآمدیها توسعه داد، بهجای اینکه از کارگران بخواهد سختتر و طولانیتر کار کنند. هنری گانت، یکی از همکاران تیلور، این مفاهیم را در نظر گرفت و از میلهها و نمودارها برای ترسیم نمودار زمانی که وظایف خاص یا مجموعهای از وظایف تکمیل میشد، استفاده کرد و راهی جدید برای تجسم مدیریت پروژه ایجاد کرد.
در طول جنگ جهانی دوم، رهبران نظامی و صنعتی از استراتژیهای مدیریتی حتی دقیقتری استفاده میکردند که در نهایت منجر به فرآیندهای استانداردتر مانند روش مسیر بحرانی شد.
این شیوهها در بین صنایع محبوبیت یافتند و در سالهای ۱۹۶۵ و ۱۹۶۹، انجمن بینالمللی مدیریت پروژه و PMI به ترتیب تأسیس شدند. در سال ۲۰۰۱، متدولوژیهای مدیریت پروژه چابک با ایجاد مانیفست چابک تدوین شد.
حوزه مدیریت پروژه به عنوان یک چشم انداز رقابتی فزاینده، نیاز به ارائه سریع تغییرات و ورود فناوریهای جدید (اتوماسیون، هوش مصنوعی و غیره) به بازار همچنان در حال تغییر است.
مراحل مدیریت پروژه چیست؟
پنج گروه فرآیند مدیریت پروژه عبارتند از:
- آغازین: هدف برای این مرحله تعریف پروژه است.
- برنامهریزی: این مرحله شامل تهیه یک نقشه راه است که همه باید آن را دنبال کنند.
- اجرا و نظارت: در این مرحله تیم پروژه ایجاد شده و تحویلدادنیها ساخته میشوند. مدیران پروژه، بر عملکرد پروژه نظارت کرده و آن را اندازهگیری میکنند تا مطمئن شوند که در پروژه در مسیر خود باقی میماند.
- اختتامیه: پروژه تکمیل شده و به پایان میرسد و همچنین پروژه به تیم دیگری منتقل میشود که آن را نگهداری میکنند.
چرا مدیریت پروژه مهم است؟
مدیران پروژه به سازمان شما کمک خواهند کرد که:
- فرآیند برنامهریزی و اجرای پروژه قابل پیشبینیتری داشته باشید.
- به بودجههای پروژه، برنامهها و دستورالعملهای محدوده پایبند باشید.
- موانع پروژه را حل کنید و مسائل را سریعتر و آسانتر مرتفع کنید.
- پروژههایی را که ارزش تجاری مرتبطی ندارند، شناسایی و مختومه کنید.
- کارآمدتر شوید.
- بهبود همکاری بین تیمها و درون تیمها
- شناسایی و برنامهریزی برای ریسکها
- مدیریت سبد پروژه و هدایت پروژههای برای دستیابی به اهداف استراتژیک
مدیران پروژه چه میکنند؟
به طور خلاصه، مدیران پروژه مسئول برنامهریزی، اجرا، نظارت، کنترل و تکمیل پروژهها هستند، بنابراین باید درک کاملی از موضوع داشته باشند. با این حال، این فقط نوک کوه یخ اصول مدیریت پروژه است. در اینجا به چند مورد از مسئولیتهای اصلی اشاره می شود:
- ایجاد برنامه: مدیران پروژه مسئول ترسیم واقعیترین مسیر برای پروژه هستند. این طرح باید شامل محدوده پروژه، زمانبندی و بودجه باشد. همچنین میتواند شامل شناسایی ابزارهای مناسب برای کار نیز باشد.
- تیمسازی: شناسایی تیم مناسب بسیار مهم است. هر تیم پروژه بسته به دامنه فعالیت و کارکردهای مورد نیاز برای تکمیل پروژه متفاوت خواهد بود. یافتن متخصصان و کارشناسان مربوطه برای هر یک از وظایف ضروری، ایده آل است.
- تعیین وظایف: مدیران پروژه باید تعریف روشنی از وظایف و زمانبندی برای هر بخش از پروژه به تیم خود ارائه دهند. اگرچه هر یک از اعضای تیم مسئولیت تکالیف خود را بر عهده خواهند داشت، اما بسیاری از وظایف نیازمند همکاری اعضای تیم داخلی و خارجی است.
- رهبری تیم: اکنون که تیم ایجاد شده و وظایف آنها تعیین شده است، مدیر پروژه باید ماشین را به خوبی روغن کاری کرده و اصول اولیه و فراتر از آن را پوشش دهد. این شامل بررسی افراد برای بهروزرسانی وضعیت، شناسایی و رفع موانع، مذاکره در مورد اختلافات، حفظ روحیه تیم و ارائه آموزش و راهنمایی میشود.
- مدیریت بودجه: اکثر پروژهها به هزینههایی نیاز دارند، به این معنی که درک چگونگی جمعآوری بودجه پروژه و مدیریت هزینه برای موفقیت بسیار مهم است. این شامل مقایسه مخارج واقعی با برآوردها و تعدیل برنامه پروژه در صورت لزوم خواهد بود.
- مدیریت زمانبندی: مانند بودجه، مدیران پروژه موظفند همه چیز را طبق برنامه نگه دارند تا تیم به ضرب الاجلهای پیشبینی شده خود برای تکمیل پروژه دست یابد. این امر مستلزم تعیین ضربالاجلهای واقعی در طول چرخه عمر پروژه، برقراری ارتباط مستمر با تیم برای بهروزرسانی وضعیت و حفظ یک برنامه دقیق است.
- ارتباط سازنده با ذینفعان: ذینفعان نقش زیادی در پروژه شما دارند. آنها معمولاً افراد با نفوذی هستند که تحت تأثیر پروژه قرار میگیرند. مدیران پروژه باید یک رابطه خوب و یک خط ارتباطی باز با ذینفعان حفظ کنند که نه تنها میتوانند به رفع موانع و توانمندسازی تیم شما کمک کنند، بلکه در صورت نارضایتی از مسیر، گلوگاههای غیرضروری ایجاد کرده و پروژه را از مسیر خارج می کنند.
- انتقال پروژه: فقط به این دلیل که اهداف پروژه تحویل داده شدهاند به این معنی نیست که کار مدیر پروژه تمام شده است. مدیر پروژه اکنون باید پروژه را به تیمی تحویل دهد که آن را مدیریت، نگهداری و راه اندازی میکند. در این مرحله، مدیر پروژه دیگر فرد مسئول نخواهد بود و به پروژه جدیدی منصوب میشود.
- مستندسازی فرآیندها: شناسایی و مستندسازی «درس آموختهها» نه تنها یک تمرین خوب برای رشد شخصی است، بلکه برای انتقال آن تجربه به سایر تیمهای اطراف سازمان برای استفاده در آینده است. این به دیگران کمک میکند تا از انجام اشتباهات مشابه اجتناب کرده یا از میانبرهای کشف شده استفاده کنند.
متدولوژیهای مهم مدیریت پروژه
بیش از یک متد مدیریت پروژه وجود دارد؟ در واقع تعداد زیادی از متدها وجود دارد و حتی برخی از آنها برای ایجاد رویکردهای جدیدی با یکدیگر ترکیب میشوند. اما آنها دقیقا چه هستند؟ چگونه به تیمهای پروژه کمک میکنند تا بهتر کار کنند؟ و چه چیزی یک روش را بهتر از دیگری میکند؟
روشهای مدیریت پروژه اساساً رویههای متفاوتی برای ورود به یک پروژه هستند که هر کدام فرآیند و گردش کاری منحصر به فرد دارند. در اینجا، ما برخی از روشهای برتر مدیریت پروژه را بررسی میکنیم که بر اساس شباهت و محبوبیت گروهبندی شدهاند.
روشهای سنتی و مبتنی بر توالی
مدیریت پروژه آبشاری
متداولترین راه برای برنامهریزی یک پروژه این است که کارهایی را که منجر به تحویل نهایی میشوند برنامهریزی کنیم و به ترتیب روی آنها کار کنیم. این فرآیند همچنین به عنوان متدولوژی آبشاری شناخته میشود. مدیریت پروژه آبشاری روشی سنتی و سادهترین رویکرد برای درک است. شما باید یک کار را قبل از شروع کار بعدی در یک دنباله متصل از آیتمها تکمیل کنید که به کل قابل تحویل اضافه میشود. روشی ایدهآل برای پروژههایی است که منجر به اشیاء فیزیکی (ساختمان ها، رایانه ها) میشود و میتوانید به راحتی طرحهای پروژه را برای استفاده در آینده تکرار کنید.
قدرت این متد در این است که هر مرحله از قبل برنامهریزی شده و به ترتیب مناسب طراحیشده است. در حالی که این ممکن است سادهترین روش برای اجرا در ابتدا باشد، هر گونه تغییر در نیازها یا اولویتهای ذینفعان سبب اختلال در مجموعه میشود و مدیریت آنها را بسیار دشوار میکند. این روش قابلیت پیشبینی بالایی دارد ولی فاقد انعطافپذیری است.
روش مسیر بحرانی (CPM)
روش مسیر بحرانی در دهه ۱۹۵۰ بر اساس این ایده که برخی از کارها وجود دارد که نمیتوانید آنها را شروع کنید تا زمانی که کارهای قبلی را به پایان برسانید، توسعه یافت. وقتی این وظایف وابسته را از ابتدا تا انتها به هم متصل میکنید، مسیر بحرانی پروژه خود را ترسیم میکنید.
شناسایی و تمرکز بر روی این مسیر حیاتی به مدیران پروژه اجازه میدهد تا منابع را برای انجام مهمترین کارها اولویتبندی کرده، تخصیص دهند و هر کار با اولویت پایینی را که ممکن است ظرفیت تیم شما را کاهش دهد، مجددا برنامهریزی کنند. به این ترتیب، اگر نیاز به ایجاد تغییراتی در زمانبندی پروژه دارید، میتوانید روند کار تیم خود را بدون تأخیر در نتایج بهینه کنید. نمودار گانت یکی از رایجترین روشها برای تجسم مسیر بحرانی در مدیریت پروژه است.
مدیریت پروژه زنجیره بحرانی (CCPM)
مدیریت پروژه زنجیره بحرانی روش مسیر بحرانی را یک قدم جلوتر میبرد. CCPM روشی است که بر منابع مورد نیاز برای تکمیل وظایف پروژه با افزودن در دسترس بودن منابع به مسیر بحرانی تمرکز میکند. همچنین بافرهای زمانی حول این وظایف در برنامهزمانبندی پروژه ایجاد میکند و اطمینان حاصل میکند که پروژه به سررسیدهای خود دست یابد.
خانواده چابک
متدولوژیهای مدیریت پروژه چابک به لطف محیط تجاری بسیار رقابتی و افزایش نوآوری محبوبیت روز افزونی یافتهاند. به طور کلی، روشهای چابک، چرخههای کوتاهتر، تکراری و انعطافپذیری را در اولویت قرار میدهند. بیایید نگاهی به برخی از محبوبترین چارچوبهای چابک بیندازیم.
متدولوژی مدیریت پروژه چابک
هسته متدولوژی چابک در سال ۲۰۰۱ با چهار ارزش اصلی توسعه یافت:
- افراد و تعاملات از فرایندها و ابزارها ازرشمندتر هستند.
- کار بر روی نرمافزار از مستندسازی ارزشمندتر است.
- همکاری مشتری از مذاکره در مورد قرارداد ارزشمندتر است،
- پاسخ به تغییر از پیروی برنامه ارزشمندتر است.
وجه مشترک چارچوبهای مختلف چابک
اهداف پروژه توسط مشتری (داخلی یا خارجی) مشخص میشود، در حالی که تحویل نهایی میتواند با پیشرفت پروژه تغییر کند. تیم پروژه در چرخههای تکراری کار میکند و همیشه نتایج را در پایان ارزیابی میکند. بسته به نتایج این ارزیابیها، تحویل نهایی ممکن است برای پاسخگویی بهتر به نیازهای مشتری اصلاح شود. همکاری مستمر، هم در تیم پروژه و هم با ذینفعان پروژه، کلیدی است.
اسکرام
Scrum محبوبترین فریمورک توسعه چابک است. زیرا پیادهسازی آن نسبتاً ساده است. همچنین بسیاری از مشکلاتی را که توسعهدهندگان نرمافزار در گذشته با آن دست و پنجه نرم میکردند، حل میکند، مانند چرخههای توسعه پیچیده، برنامههای پروژه غیرقابل انعطاف و تغییر برنامههای توسعه.
در اسکرام، یک تیم کوچک توسط یک اسکرام مستر هدایت میشود که وظیفه اصلی آن حذف تمام موانع برای کار موثر است. این تیم در چرخههای کوتاه دو هفتهای به نام «اسپرینت» کار میکند، اگرچه اعضای تیم هر روز برای بحث در مورد کار خود و هرگونه موانعی که نیاز به مرتفعسازی دارند، ملاقات میکنند. این روش امکان توسعه و آزمایش سریع، به ویژه در تیم های کوچک را فراهم میکند.
برای مطالعه بیشتر مقاله اسکرام چیست را بخوانید.
کانبان
Kanban چارچوب دیگری برای پیادهسازی چابک بر اساس ظرفیت یک تیم است. در دهه ۱۹۴۰ در کارخانههای تویوتا ایجاد شد. دپارتمانها از یک سیستم بصری کارتی(“Kanban”) استفاده کردند تا نشان دهند که تیم آنها برای مواد خام بیشتر آماده است و ظرفیت بیشتری برای تولید دارد.
امروزه، این رویکرد بصری برای مدیریت یک پروژه برای کارهایی که نیاز به خروجی ثابت دارد، مناسب است. تیمهای پروژه نمایشهای بصری وظایف خود را ایجاد میکنند، اغلب با استفاده از کاغذ یادداشتهای چسبنده و تختههای سفید (یا تختههای آنلاین کانبان)، یادداشتها یا وظایف را در مراحل از پیش تعیینشده حرکت میدهند تا پیشرفت را در زمان وقوع ببینند و شناسایی کنند که در کجا ممکن است موانع رخ دهد.
برنامه نویسی شدید (XP)
برنامه نویسی شدید (XP) یکی دیگر از شاخه های چابک است XP روشی است که برای افزایش کیفیت نرمافزار (و سادگی) و توانایی تیم توسعه برای انطباق با نیازهای مشتریان طراحی شده است. مانند فرمول اولیه چابک، XP دارای چرخههای کاری کوتاه، تکرارهای مکرر و همکاری مداوم با ذینفعان است. تغییر میتواند در طول یک سرعت اتفاق بیفتد. اگر کار روی یک ویژگی خاص شروع نشده باشد، میتوان آن را تعویض کرد و با یک کار مشابه جایگزین کرد.
چارچوب پروژه تطبیقی (APF)
چارچوب مدیریت پروژه تطبیقی، ناشی از دشواری مدیریت بیشتر پروژههای فناوری اطلاعات با استفاده از روشهای سنتی مدیریت پروژه به دلیل الزامات نامشخص و متغیر است.
APF با ساختار تجزیه نیازمندیها (RBS) برای تعریف اهداف استراتژیک پروژه بر اساس الزامات محصول، توابع، توابع فرعی و ویژگیها شروع میشود. پروژه در مراحل تکراری پیش میرود و در پایان هر مرحله، تیمها نتایج قبلی را برای بهبود و عملکرد ارزیابی میکنند. ذینفعان همچنین میتوانند محدوده پروژه را در شروع هر مرحله تغییر دهند تا تیم بتواند بیشترین ارزش تجاری را تولید کند.
متدولوژیهای مبتنی بر فرآیند
در مرحله بعد، ما روشهای مدیریت پروژه را داریم که عملاً به مدیریت فرآیند کسبوکار (BPM) متمایل میشوند، جایی که هر رویکرد بر کار به عنوان مجموعهای از فرآیندها تمرکز دارد. در حالی که کارشناسان مدیریت پروژه ممکن است استدلال کنند که این روشها در لیست متفاوتی قرار دارند، ما فکر میکنیم این روشها هنوز هم راههای خوبی برای برنامهریزی و اجرای یک پروژه هستند.
ناب
ناب روشی است که بر سادهسازی و کاهش ضایعات متمرکز است. اولین قدم ایجاد یک شکست فرآیند کاری برای شناسایی و حذف تنگناها و تاخیرها است. هدف این است که خروجی بیشتری با انجام کمتر کارها به دست آوریم. – ارائه ارزش به مشتری با استفاده از نیروی انسانی کمتر، هزینه کمتر و زمان کمتر.
شش سیگما
شش سیگما یک روش مبتنی بر آمار است که به دنبال بهبود کیفیت یک فرآیند با اندازهگیری عیوب یا باگهای موجود و حذف تا حد امکان است. اگر ۹۹.۹۹۹۶۶% محصول نهایی – قابل تحویل پروژه شما – بدون نقص باشد، یک فرآیند میتواند به رتبه شش سیگما برسد.
شش سیگما ناب
با ترکیب رویکرد مینیمالیستی ناب («بدون اتلاف!») و بهبود کیفیت شش سیگما («نقایص صفر!»)، ناب شش سیگما بر حذف ضایعات تمرکز میکند تا پروژهها کارآمدتر، مقرونبهصرفهتر و پاسخگوی نیاز واقعی مشتریان باشند.
مدیریت پروژه مبتنی بر فرآیند
مدیریت پروژه مبتنی بر فرآیند روشی است که تمام اهداف پروژه را با مأموریت و ارزشهای اصلی شرکت هماهنگ میکند. تمام اهداف و وظایف پروژه استراتژیک باقی میمانند و باید در راستای اهداف بزرگتر شرکت قرار گیرند. مراحل درگیر شامل تعریف فرآیند، ایجاد معیارها، اندازهگیری روشها، تنظیم اهداف زمانی، برنامهریزی بهبود و اجرای آنها است.
روش PMBOK
در حالی که ممکن است بحث برانگیز باشد که آیا این یک روش واقعی مدیریت پروژه است، اما سازمانهایی را خواهید یافت که میگویند از روش پیکره دانش مدیریت پروژه (PMBOK) برای مدیریت پروژهها استفاده میکنند.
اگرچه این سیستم یک روش رسمی نیست، اما شامل تقسیم هر پروژه به پنج گروه فرآیندی است که توسط موسسه مدیریت پروژه (PMI) مورد توافق قرار گرفته و در راهنمای پیکره دانش مدیریت پروژه (PMBOK) مستند شده است. این پنج مرحله عبارتند از:
- آغازین
- برنامهریزی
- اجرا
- کنترلی
- اتختتامی
۱۰ حوزه دانش مدیریت پروژه PMBOK
PMBOK رسماً ۴۷ فرآیند معمول مدیریت پروژه را به رسمیت میشناسد که در ۱۰ حوزه دانش سازماندهی شدهاند:
- مدیریت ارتباطات پروژه: فرآیندهایی که اطلاعات را بین اعضای تیم و ذینفعان خارجی منتشر میکند و اطمینان میدهد که دادهها به طور مداوم مبادله میشوند.
- مدیریت هزینه پروژه: فرآیندهای مربوط به بودجه، محاسبات بودجه، تخصیص هزینهها و مدیریت هزینه
- مدیریت منابع انسانی پروژه: فرآیندهایی که شامل مدیریت تیم پروژه شما میشود، مانند منبع یابی، استخدام، تعیین نقش، توسعه حرفهای و تقویت روحیه تیمی.
- مدیریت یکپارچه سازی پروژه: فرآیندهای لازم برای تعریف، ادغام و هماهنگی سایر فرآیندها و فعالیتهای مدیریت پروژه. این فرآیندها در تعیین انتظارات و باز نگه داشتن خطوط ارتباطی حیاتی هستند.
- مدیریت تدارکات پروژه: فرآیندهای برنامهریزی، بودجهبندی و خرید منابع – اعم از فیزیکی یا اطلاعاتی – برای تکمیل کار.
- مدیریت کیفیت پروژه: فرآیندهایی که موفقیت پروژه یا معیارهایی را برای در نظر گرفتن کار کامل تعریف میکنند. این تیم کیفیت را در هر مرحله از پروژه، از برنامهریزی گرفته تا بهبود مستمر عملکرد، مدیریت میکند.
- مدیریت ریسک پروژه: فرآیندهای مرتبط با آمادهسازی و مدیریت ریسکهای غیرمنتظره.
- مدیریت محدوده پروژه: فرآیندهایی که محدوده یا پارامترهای یک پروژه را مدیریت میکنند. این فرآیندها تضمین میکنند که محدوده به خوبی تعریف شده است و همه الزامات در محدوده باقی میمپ
- مدیریت ذینفعان پروژه: فرآیندهایی که مشخص میکند چه کسانی تحت تأثیر پروژه قرار میگیرند و روابط با آنها را مدیریت میکنند، از جمله استراتژی هایی برای همکاری با ذینفعان در جهتدهی و اجرای پروژه.
- مدیریت زمان پروژه: فرآیندهای مورد نیاز برای اطمینان از تکمیل پروژه قبل از سررسید تعیین شده.
مقاله تکمیلی: مقایسه سه متدولوژی چابک، شش سیگما و مسیر بحرانی با یکدیگر
بسیاری از مدیران پروژه از نرمافزار مدیریت پروژه و ابزارهایی که به پروژهها در طول چرخه عمر آن کمک میکنند بهرهبرداری میکنند. سمین میتواند به کسبوکار شما در مدیریت اهداف و مقاصد، تهیه نمودارهای گانت و تابلوهای (تخته) کانبان و موارد دیگر در طول چرخه عمر پروژه کمک کند.
دیدگاه ها
ارسال دیدگاه